کرد از ديوانه‌اي مردي سال

شاعر : عطار

کين دو عالم چيست با چندين خيالکرد از ديوانه‌اي مردي سال
قطره‌ي آبست نه نيست و نه‌هستگفت کين هر دو جهان بالا و پست
قطره‌ي آبست با چندين نگارگشت از اول قطره‌ي آب آشکار
گر همه ز آهن بود گردد خرابهر نگاري کان بود بر روي آب
هم بنا بر آب دارد درنگرهيچ چيزي نيست ز آهن سخت‌تر
گر همه آتش بود خوابي بودهرچ رابنياد بر آبي بود
کي بود بي‌آب بيناد استوارکس نديدست آب هرگز پايدار